جنگ افکار است؛
فرتوتْ فکری دارم آماده عزم؛
اگر برود خانه را به دشمن میدهد
و اگر بماند هم خانه را به دشمن میدهد،
این شاه توت طبع سرد دارد و بلوغی نارس؛
کوکبهی زمان را ناسیه در کمین است
و شیطان جن بازیگوشش در آستین،
این ترهات تو به فتح نمیرسند
مویزهی هفت خوان، پسری بی ختنه است
در ازدواج فکر من با فکر تو شاخ غول هیچ کاره است
کابین زن پتیاره را فروختند، هفت قران
اختران این آبادی با آن آبادی، مرغی قمار میکنند
این جنگ به نفع هیچکس نیست
وقتی خروس صدای مرغ بدهد و به این کرشمه بنازد، دانایی ما زیر سؤال میرود
بیرقها را بالا میبرند،
آمادهی جنگ باش!
نفرات من قیام میکنند و به مصاف تقدیر میروند
در وجبی بیضی شکل،
خواب نطفهی حرام بی تابش میکند
این شعبده، تحفهی کیست؟
داراییها را جمع میکنند
منوال این قوم کج است و کج میرود
نفرات من از جنگ برمیگردند
و بر شعور فاتحان جنگ فاتحه میخوانند
این عاقبت کدام قراداد ننگین است؟
دستهایم رو به آسمان میروند و از خدا مدد میجویم:
خدایا من بدون هیچ فکری به هیچ انسانی به توحید تو مینگرم در این روزهای پریشان مددکارم باش